ریشه لغوی ژئومورفولوژی علم شناسایی اشکال ناهمواریهای زمین است ، این واژه از زبان یونانی گرفته شده و از سه جز Geo به معنی زمین ، Morphe به معنی شکل و Logos به معنی شناسایی ترکیب یافته است. دید کلی ژئومورفولوژی جدید بیشتر مبتنی بر مقایسه سیستماتیک اشکال ناهمواریها و نهشتههایی است که موجب تعیین سن آنها میگردد و همچنین تعیین اشکال اولیه و اصلی ناهمواریها و بالاخره شناسایی فرآیندها و محیط موورفوکلیماتیک هنگامی که ناهمواریها را بوجود آوردهاند، مورد توجه میباشد. همچنین ژئومورفولوژی از مطالعات آماری برای بررسی اشکال ناهمواریها بهره میگیرد و سعی دارد در تحول ناهمواریهای زمین علیرغم پیچیده بودن مساله دینامیک طبیعت ، سهم فرآیندهای مختلف ناشی از آب و هوا و پوشش گیاهی و ماهیت سنگها و ساخت زمین و تغییر شکلهای تکتونیکی و میراث مراحل اولیه تکامل را از نظر دور ندارد. تاریخچه این علم از دیرباز به وسیله جغرافی دانان یونانی بیآنکه عنوان مشخصی داشته باشد شناخته شده بود و بعدها در دوره رنسانس ، لئوناردو داوینچی و برنارد پالیسی در گسترش آن پیش قدم شدند. لئورناردو واوینچی در یادداشتهای خود از روابط مهمی که بین ابعاد درهها و رودخانهها وجود دارد سخن میگوید و در قرن نوزدهم ژئومورفولوژی یکی از شاخههای سیستماتیک علوم مربوط به زمین میگردد. سیر تحولی و رشد •کاربرد ژئومورفولوژی در اوایل قرن 19 بوسیله مهندسین هیدرولیک که مامور ایجاد کانالهای آبی و تنسیق رودخانهها بودند، مورد توجه قرار گرفت و ژئومورفولوژی دینامیکی نیز در تنظیم طرحهای ایمنی و حفاظت راهها مورد توجه مهندسین عمران ناحیهای واقع شد، از جمله مهندس سورل در سال 1872 تئوری جدیدی در مورد چگونگی تحول و تکامل و دگرگونی رودخانهها ارائه داد. و مهندس دوس آب شناس معروف در سال 1841 مفهوم نیمرخ متعادل رودخانهها را بیان داشت. •جنگل انان نیز به نوبه خود دریافتند که در جهت مبارزه علیه فرسایش خاک به وسیله سیلابها میتوان از علم ژئومورفولوژی کمک گرفت و به همین منظور در قرن نوزدهم درخت کاری حوضههای سیلابی متداول گردید. •پژوهشهای علمی ژئومورفولوژی از اواخر قرن 18 آغاز گردیده بود و سوسور اهل ژنو ضمن بررسی یخچالها و اشکال نهشتههای یخچالی دریافته بود که گسترش یخچالها در گذشته فوق العاده بیشتر از عصر حاضر بوده است : مطالعات نامبرده درقرن 19 به وسیله یک سوئیسی دیگر به نام آگاسیز دنبال شد. •زمین شناسان نیز به نوبه خود در جهت تعیین تاریخ زمین شناسی ، تحول ناهمواریها را مورد توجه قرار دادهاند. چنانچه در اواخر قرن 18 هوتون مبتکر این روش بوده و تحقیقات نامبرده چند سال بعد به وسیلهپلیفر و جیکی و لئیل تعقیب شده است. در اواسط قرن 19 زمین شناسان انگلیسی اولین کسانی بودن که مفهوم پیدایش دشتگون را بیان داشتهاند. •در کشور فرانسه ژنرال دولانوئه و مارژری که اولی توپوگراف و دیگری زمین شناس بود، اشکال کلاسیک ناهمواری ژورایی را با توجه به ساختهای چین خورده آن بررسی کردهاند و در سال 1888 کتال جالبی تحت عنوان مقدمهای بر ژئومورفولوژی به چاپ رسانیدهاند. •در اتازونی ، کشف قسمتهای نیمه خشک غرب به پوول اجازه داد که ضمن بازبینی زمینی کیفیت تخریب رودخانهای را در کانیون کلرادو تجزیه و تحلیل کند، و همچنین ژیلبرت در این زمینه مکانیزم آبهای جاری را تعیین کرده و ماک جی نیز نقش آبهای جاری سفرهای شکل را بررسی نموده است. •این قبیل بررسیها بعدا به وسیله ویلیام موریس داویس تئوریسین معروف تکمیل گردیده و نامبرده تئوری معروف سیکل فرسایش را پیشنهاد میکند و با ارائه این تئوری ، ژئومورفولوژی وارد مرحله جدیدی میشود و داویس شخصیت علمی جهانی پیدا میکند. قلمرو ژئومورفولوژی در مطالعه ناهمواریهای پوسته جامد زمین میتوان سه ناحیه به شرح زیر تشخیص داد: •زمینهایی که در آب فرو رفتهاند (اعماق دریاها و دریاچهها). •زمین هایی که خارج از آب هستند یعنی خشکیها. •ناحیه تلاقی این دو یعنی ساحل که خود قلمرو ویژهای است. انواع ژئومورفولوژی •ژئومورفولوژی ساختمانی : ژئومورفولوژی ساختمانی از ماهیت سنگها و طرز قرار گرفتن آنها و پدیدههایی که از عمل تکتونیک (مانند خمیده گیهای طبقات ، شکستگیها ، چینها و...) حاصل میشود ، بحث میکند که میتوان گفت قسمت عمده شکل گیریهای پوسته زمین به وسیله این علم شناخته میشوند. •ژئومورفولوژی فرسایشی : گروه دیگر مانند آبهای جاری ، باد ، یخچالها که موجب کنده کاری ناهمواریها گشته و کم و بیش موجب تخریب و از بین رفتن آنها میگردند، مطالعه این گونه عوامل ، ژئومورفولوژی فرسایشی را تشکیل میدهد که گاهی به آن با کمی تفاوت در معنی عبارت ژئومورفولوژی دورهای اطلاق میشود ارتباط ژئومورفولوژی با سایر علوم بین ژئومورفولوژی و سایر علوم ازجمله خاک شناسی ، هیدرولوژی و اکولوژی و آب و هوا شناسایی روابط بسیار نزدیک وجود دارد. زیرا عوامل این قبیل علوم بیشتر در سطح زمین موثرند. به علاوه مطالعات ژئومورفولوژی یک ناحیه با دانستن اطلاعات حاصله از علوم ذکر شده آسانتر میگردد.
رسوب شناسی
مقدمه :
دوره یی که مورد مطالعة ماست ، باآنکه ابتدای ترقی ادب فاریست ، یکی از مهمترین ادوار ادبی ما هم محسوب می گردد . در اتدای این عهد رودکی استاد شاعران و در اواخر آن فردوسی وعنصری دو استاد مسلم شعر پارسی زندگی می کردهاند شاعران دیگر این دوران نیز هر یک صاحب شهرت و اهمیت خاص در تاریخ ادبیات فارسی هستند . کمتر دورهیی از ادوار ادبی فارسی است که این همه شاعر استاد وبزرگ ، آن هم ا زیک ناحیة محدود ، در آن زندگی کرده باشند ، وکمتر عهدیست که در آن فصاحت وجزالت کلام تا این حد مفطور وملکة گویندگان باشد . کثرت شعر وتعدد آثار گویندگان چنانکه خواهیم دید یکی از خصائص عمدة این دورانست .
شعر پارسی در قرن چهارم :
شاهنشاهی ساسانی در آخرین دهه های پایانی خود و پیش از حمله اعراب مسلمان به آن، به مرحله ای از رشد و بالندگی فرهنگی رسیده بود که بسیاری از نویسندگان و هنرمندان آن عصر در تیسفون پایتخت آن زندگی می کردند. خسرو انوشیروان از قدرتمندترین و در عین حال دانش دولت ترین شاهان واپسین ساسانی بود که دربار خود را به محل گردآمدن این گروه تبدیل کرده بود.
وی با برپایی دانشگاه جندی شاپور سعی داشت اصل علم آموزی در ایران را نهادینه کند و از این رهگذر تحولی در قلمرو ایران به وجود آورد. اما با پایان گرفتن دوران سلطنت او، رکودی بر جامعه ایران حاکم شد که به همراه دسیسه های سیاسی و نظامی همراه می شد. عدم لیاقت شاهان بعدی و اقدامات خود سرانه آنها به همراه قدرت یابی مجدد موبدان که پس از سرکوب موفقیت آمیز مزدک و پیروانش بیش از پیش در امور سیاسی و زندگی شخصی مردم دخالت می کردند، جامعه ایران را به سمتی سوق داد که هیچ تعبیری بهتر از بی تفاوتی نسبت به سرنوشت، نمی توان از آن کرد.