آبخیزداری چیست؟ هدف از انجام آن چیست؟
برای بیان تعریف آبخیزداری باید در ابتدا معنی حوضه آبخیز را بدانیم: آبخیز(watershed):
آبخیز واحدی هیدرولوژیک است که به عنوان واحد فیزیکی, بیولوژیکی, سیاسی, اجتماعی و اقتصادی برای طراحی ومدیریت منابع طبیعی (آب, خاک , پوشش گیاهی) پذیرفته شده است.
به عبارت دیگر آبخیز منطقه ای توپوگرافی است که توسط یک سیستم رودخانه زهکشی میشود.
: (watershed management تعریف آبخیز داری(
آبخیزداری عبارت است از فرآیند تنظیم و اجرای اقدامات مناسب به منظور اداره منابع موجود
در آبخیز, باکسب منافع, بدون آسیب رساندن به موجودیت این منابع.
علم آبخیزداری در اوایل قرن بیستم به دلایل زیر ایجاد شده است :
1- کسب دانش وآگاهی بیشتر درمورد دوره هیدرولوژیک وعملکرد آن.
2-افزایش جمعیت وفشار حاصله از آن به اراضی ومنابع آب.
3-افزایش بیش از حد مصرف آب که ناشی از پیشرفت فن آوری وبالا رفتن سطح زندگی مردم
بوده است.
4- بروز مشکلات جدید وپیچیده مرتبط باآب از جمله: مشکل وجود مناطق سیل گیر, ایجاد آلودگی
آب, سکونت در مناطق خشک و...
مدیران امور برنامه ریزی, سرانجام پی بردند که آبخیز میتواند به عنوان بهترین واحد طبیعی برای اداره منابع طبیعی محسوب شود.
هدف از آبخیزداری:
هدف مدیریت منابع آبخیز عبارتند از:
تحت کنترل درآوردن عملیات کشاورزی, دامپروری, ساختمان سازی, راهسازی,قطع درختان وبه طور کلی هرگونه عملی چه مفید وچه مضر, چه مثبت وچه منفی, ارزیابی آنها وتوجه به وضعیت آبخیز براساس خصوصیات زمین شناسی, خاک شناسی, پوشش گیاهی, اقلیم شناسی, هیدرولوژی وارائه رهنمودها وپیشنهادها جهت اجرا و مدیریت صحیح در مورد همه عوامل طبیعی وزیستی هر اکوسیستم در واحدهای طبیعی خاص واعمال مدیریت بر روی عواملی که در توزیع آب وکیفیت هیدرولوژیکی تاثیر دارند, تا به صورت مطلوب وعلمی, خاک حوضه آبخیز از فرسایش حفظ گردد.
آبخیزداری الهی ترین نگاه به طبیعت است وآبخیزدار را میتوان پزشک طبیعت نامید. یک آبخیزدار خوب با بررسی دقیق ومطالعه علمی حوضه آبخیز, به تعبیری دردهای یک حوضه را شناخته, ودرجهت درمان آن برنامه ریزی میکند.آبخیزداری با نگاهی خدا گونه عرصه طبیعت را برای زیست و بهره برداری انسان مهیا میکند.شاید این تعابیر کمی اغراق آمیز به نظر برسد, اما میشود تمام علوم راهدیه ای از جانب خدا برای حکومت بر کره خاک دانست.
اگر ما با این دید به علوم نگاه کنیم, هرگز آنها را در راه نابودی نوع بشر به کار نخواهیم بست.
ایران کشوری است که از دیر باز مردم آن به کشاورزی و دامپروری اشتغال داشته اند. در گذشته نزدیک بیش از نیمی از افراد جمعیت در این کشور کشاورز و دامدار بوده اند. نخستین تمدنها در ایران بر پایه دامپروری و استفاده از مراتع شکل گرفته و زندگی شبانی پایه اساس ایلها و عشایر ایران را بنیان نهاده است. عشایر بازمانده همان روش زندگی باستانی هستند. در بدو امر بدلیل کمبود جمعیت و فراوانی مراتع دامپروران مشکلی احساس نمی کردند ولی با افزایش جمعیت و محدود شدن مراتع بدلیل گسترش کشاورزی و افزایش تعداد دام و بر هم خوردن تعادل بین تولید و مصرف تعادل بین مرتع و دام نیز بر هم خورد و اختلالاتی در وضعیت مراتع بوجود آمد که لزوم مطالعه و شناسایی بیشتر مراتع را آشکار می سازد.
تخریب مرتع در یک نگاه:
گرفته شده از کتاب مرتع تالیف مهندس منوچهر پازوکی
متاسفانه به دلیل استفاده های غلط هم از وسعت و هم از کیفیت مراتع کاسته شده است. به طوری که هم اکنون از سطح 90 میلیون هکتار مرتع فقط 16 میلین هکتار از آن در شرایط خوبی قرار دارد.
اگر این خرابی و نابودی ادامه پیدا کند تولید علوفه مورد نیاز دام روز به روز کمتر می شود و خاکهای حاصلخیز کشاورزی نیز از بین میروند. از طرفی نابودی مراتع موجب بروز سیل و در نتیجه پر شدن مخرن سدها می شود وسر انجام مراتع این ثروت خدادادی به بیابانها و شوره زارها تبدیل می شوند.
گرفته شده از کتب ترویجی وزارت جهاد کشاورزی